loading...
مجله اینترنتی پرنیان
پرنیان بازدید : 527 سه شنبه 21 دی 1389 نظرات (0)

دوست دختر و دوست پسر

انسانیت انسان یعنی قابلیت اشرف مخلوقات بودن

به نام خدایی که صبور است و مهربان... خدایا باز دلم لرزید و دستم نیز هم... خدایا ز کوتاهی اندیشه و خستگی دلم آگاهی... ز نورت به دلم روشنی بخش ای نور السماوت و الارض... نه مگر که بنده ایم و تو خدایی... خدایا این بنده ناچیزت را ببخش و بر او خشم مگیر... بی مدد تو که راه به جایی نداریم... پس رهایمان مکن که میدانی فراموش کاریم... خدایا نه مگر که گرفتارم کرده ای به عشقت و دوستت دارم از دل... دلم را آرامش بخش و روحم را نفس... بی تو تنها ترین میشوم و با تو آرام... کمکم کن...سلام به همه... مخصوصا به متاهلا... مخصوصا به تازه عروسا... کبوتر حرم... آبجی بزرگه... همه و همه

سیستمم رو درست کردم... سخت بود ولی خوب بالاخره پولش جور شد... در اصل پول بود ولی باید وصول میشد... راضی کردن پدر به این راحتی ها نبود... بگذریم که اینجا جای صحبت از مشکلات من نیست و پست امروز هم ربطی به این حرفا نداره

تنها پیشنهاد برای موضوع این پست حرف زدن در مورد دوران عقد بود که تصویب شد...

دوران عقد یعنی فاصله بین جاری شدن خطبه عقد تا شروع زندگی مشترک... میخواد یه هفته باشه یا شش ماه یا دو سال یا هر چی... نفس وجودش از دید من لازمه... یک سری مسائل هست که توی این دوران مشخص میشه و از اون طرف آدم میتونه با دید باز تر و شناختی کلی تر وارد زندگی بشه...نمیخوام عدد ذکر کنم و مدت بگم ولی خوب بهتره بالای دو سه ماه باشه و زیر یه سال... البته بازم بستگی به شرایط داره... مثلا اگه کسی شغل مناسبی پیدا کرده ولی هنوز پس اندازی برای شروع زندگی مشترک نداره نباید بخاطر نداشتن این جور پول ها خواستگاری رفتن و ازدواج کردن و عقب بندازه... عقد میکنن و توی دوران عقد ایشون فرصت داره خودشو آماده کنه... از طرفی دختری که مثلا الان وسط ترم یکی مونده به آخرشه نباید درس رو بهونه کنه... بگذریم... دوارن عقد بخاطر نداشتن تعهدی خاص و کجاز بودن دیدار و عاشق شدنی هدفمند بسیار شیرین و بیاد موندنیه... (خدا قسمت همه آرزو مندا کنه انشالله... مجرد از دنیا نری بگو انشالله)

میخوام توی این دوران برای خودتون یه مسیر بازگشت بذارین... مثل یه دکمه ریستارت تعریف کنین... تا وقتی زندگی گیر کرد برین سراغش و از اول شروع کنین... خیلی از زن و شوهرا رو میبینم که خیلی چیزا یادشون رفته... دلم میخواد حرف بزنم ولی یکم هنوز زوده... یعنی تا حالا با هم سن و سالای خودم بودم... مخاطب مجرد یا تازه عروس داماد بودن... ولی اینکه بخوام برای کسایی حرف بزنم که هم سن پدر مادر خودم باشن یکم زوده... گاهی دلم میگیره از این فراموشی ها... یادشون میره کی بودن و چی میخواستن...

 

توی دوارن عقد طرفین به هم محرم وحلال هستن... ولی عرف هم یک سری حدود تعریف میکنه که جای بحث داره... خلاصه هم وصال هست هم فاصله... و این فاصله است که در کنار دیدار کار خودشو میکنه... دوره عقد دوره عاشق شدن و پی ریزی پایه های عشق برای آینده است...
از اینجا به بعدش مخاطب اونایی هستن که تازه ازدواج کردن
یه دفترچه نه خیلی بزرگ نه خیلی کوچیک بردارین... یکی شما یکی همسرتون... توی صفحات اولش با خدا حرف بزنین... از احساستون بگین و ازش تشکر کنین... کمک بخوایین و طلب خیر کنین... بعدش با یه نظمی شروع به نوشتن از خودتون و انتظاراتتون کنین... خواسته ها و قول هایی که دارین و میدین... علاقه ها و برنامه هاتون... آرزو هاتون... آینده... بچه ها... توی خواسته ها سعی کنین با توجه به این نکته که همسر شما کیه و حدودش کجاست همسر ایده آل رو تعریف کنین... مثلا اونی که همسرش یه کارمنده اگه بگه دوست دارم از همسرم یه خونه 500 متری هدیه بگیرم اشتباه میکنه... بعدا اذیت میشن... بیشتر روی اخلاق و شخصیت صحبت کنین... رفتارایی که خوشتون میآد... از اون طرف چیزایی که خوشتون نمیآد و دوست ندارین توی طرف باشه... مثلا هیچ کسی دوست نداره همسرش لب به سیگار بزنه... چند صفحه ای هم باید خالی باشه...
یکی دو ماه مونده به عروسی و شروع زندگی مشترک دفترچه ها رو بهم میدین و هر کسی دفترچه دیگری رو میخونه... بعدش اگه مواردی نیاز به بحث داشت روش صحبت میکنین.. یک سری هم کد توش تعریف میکنین که بتونین منظور هم دیگه و حرف دلتون رو حتی با حضور دیگران بهم بگین... کد های گفتاری و رفتاری... آخر از همه هم امضاش میکنین... هر دو نفر هر دو تا دفترچه رو...
دفترچه ها رو میذارین کنار... بعد از یه مدت که از زندگی مشترک گذشت دوباره میرین سراغش... مثلا سالگرد عقد یا ازدواج... یا هر وقت که لازم بود... میخونین و دوباره امضا میکنین... تاریخ میزنین... عکس دو نفره ضمیمه اش میکنین... عکس بچه ها رو همین طور.. پیشرفتایی مثل خونه خریدن و ماشین خردین و تغییر شغل رو بهش اضافه میکنین... هر سال یه بار میخونین و بهش فکر میکنین.. اینکه آیا هنوزم عاشق همدیگه هستین یا یه جای کار ایراد داره؟... اگه از اون احساسات فاصله گرفتید باید عیب یابی کنین... باید دکه ریستارت رو بزنین و دوباره تازه بشین... مثل قدیما...
سالگرد قشنگه و لازم.. ولی یکم طولانیه... میخوام یه چیز جدید تعریف کنم... ماه گرد... یعنی همون روزی از ماه که عقد کردین... مثلا 25م... بیست و پنجم هر ماه برای هم کادو میگیرید... یه جوری به هم نشون میدین که یادتون بوده... مثلا یه شاخه گل... یا عطر... یا لباس... حتی میشه شام رفت بیرون... یا تو خونه جشن گرفت... با دو تا بستنی چوبی... با یه دونه سیب سرخ... هر چیزی که میشه باهاش خوشحال شد... مثل یه شعر قشنگ... تازه خیلی کارای دیگه هم میشه کرد که بماند... چون مجرد پای بحث نشسته نمیشه گفت
 یه خواهر گلی بهم گفت شب عروسیش به پیشنهاد مادرش به همسرش قول داده و ازش قول گرفته که هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی تختشون از هم جدا نشه... الان که فکر میکنم میبینم اون مادر با اینکارش خوشبختی دخترش رو تضمین کرده و روی احتمال کینه و کدورت و خدای نکرده طلاق یه خط قرمز کشیده... انشالله من و شما هم این خط رو میکشیم... قرمز تر و عاشقانه تر
هر بازه از زندگی و هر موضوعی بحثی جدا میطلبه که انشالله اه وقت کردم بحث های ریز تر رو هم ارائه میکنم
برای همه آرزوی همسری پاک و سالم و متعهد دارم... انشالله همه خوشبخت شن... چه شمالی ها... چه جنوبی ها... چه شرق ایران زمین... چه غرب... البته خدایا ما وسط میشینم، دیگه خودت حواست باشه[نیشخند]
شاد باشید
بدرود
برچسب ها دوست دخترای ..... ,
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
از اینکه این سایت را جهت تماشا انتخاب کردید بی نهایت از شما ممنونیم.لطفا برای اعتلای سایت ما رو از نظراتتون محروم نکنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 869
  • کل نظرات : 369
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 402
  • آی پی دیروز : 100
  • بازدید امروز : 872
  • باردید دیروز : 246
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 2,248
  • بازدید ماه : 6,534
  • بازدید سال : 33,726
  • بازدید کلی : 1,964,816
  • کدهای اختصاصی