loading...
مجله اینترنتی پرنیان
پرنیان بازدید : 449 پنجشنبه 01 مهر 1389 نظرات (0)

شعر و متن عاشقانه

 

روز اول پيش خود گفتم

ديگرش هرگز نخواهم ديد

روز دوم باز گفتم

ليک با اندوه و با ترديد

روز سوم هم گذشت اما

بر سر پيمان خود بودم

ظلمت زندان مرا مي کُشت

باز زندانبان خود بودم

آن منٍ ديوانه ي عاصي

در درونم هايهو مي کرد

مشت بر ديوارها مي کوفت

روزني را جستجو مي کرد

در درونم راه مي پيمود

همچو روحي در شــبســـتاني

بر درونم سايه مي افکند

همچو ابري بر بياباني

مي شنيدم نيمه شب در خواب

هايهاي گريه هايش را

در صدايم گوش مي کردم

درد سيال صدايش را

شرمگين مي خواندمش بر خويش

از چه رو بيهوده گرياني

در ميان گريه مي ناليد

دوستش دارم، نمي داني

درباره ما
از اینکه این سایت را جهت تماشا انتخاب کردید بی نهایت از شما ممنونیم.لطفا برای اعتلای سایت ما رو از نظراتتون محروم نکنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 869
  • کل نظرات : 369
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 410
  • بازدید امروز : 203
  • باردید دیروز : 1,245
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 203
  • بازدید ماه : 7,110
  • بازدید سال : 34,302
  • بازدید کلی : 1,965,392
  • کدهای اختصاصی