loading...
مجله اینترنتی پرنیان
پرنیان بازدید : 139 یکشنبه 07 فروردین 1390 نظرات (0)
انتقام کثیف و رابطه جنسی با دوست همسر
فقط طلاق می‌خواهم و با این شوهر خائن هیچ حرفی ندارم!
زن جوان در حالی که گریه می‌کرد سرش را روی شانه‌های مادرش گذاشت و با صدایی لرزان گفت: مادر جان! از روز اول گفتم یاسر، خانواده درست و حسابی ندارد و همشان ما نیست اما تو و پدرم مرا گرفتار زندگی با این آدم یک لاقبای بی‌خانواده کردید و بدبخت و بیچاره شدم و با آن همه خواستگار پولدار و ثروتمند زن این آدم فقیر، بیچاره شدم و....

> عطر 2i2 s--y مردانه

9,500 تومان

> عطر 2i2 s--y زنانه

9,500 تومان

> اسپری تاخیری و بزرگ کننده Tiger power

22,000 تومان

> کرم 2عددي شارک پاور مخصوص آقایان

38,000 تومان

> افزایش حجم (آقايان)شارك پاور

25,000 تومان

> کرم شارک پاور مخصوص آقایان

28,000 تومان

> ادکلن 2i2 s--y مردانه

48,000 تومان

> کپسول ساتیبو درمان كننده زودانزالي

35,000 تومان

> ژل بهداشتی 8کاره جگوار

15,000 تومان

> آنچه زنان باید در مورد مردان بدانند

3,500 تومان

> پک محصول جنسی مردانه با اشانتیون ویژه

63,000 تومان

> ویاگرای آمریکایی 30عددی

70,000 تومان

> قرص 6عددی ویگرا

28,000 تومان

> ژل آ.م.ی.ز.ش.ی. تایگرلیدی

18,000 تومان

> کپسول درمان کامل زود انزالی MAXMAN

50,000 تومان

> اسپری تاخیری شارک حاوی ویتامین E

25,000 تومان

> كرم سه كاره لارگو - تقويتي و تاخيري و ..

32,500 تومان

> کپسول درمان كننده زودانزالي یانگ گانگ

45,000 تومان

> ژل داغ و هات ویژه آقایان و خانمها

25,000 تومان

> کاندوم(1*4)

12,000 تومان


مادر سمانه در حالی که دخترش را دلداری می‌داد او را به گوشه‌ای برد تا کمی آرام بگیرد. دقایقی بعد شوهر سمانه که به اتهام رابطه نامشروع دستگیر شده است در بیان داستان تلخ زندگی‌اش گفت: شنیدید همسرم چه می‌گفت.
او با همین حرف‌هایش مرا نسبت به زندگیمان سرد کرد و آن قدر تحقیر و توهین از این زن دیدم که همه چیز را زیر پا گذاشتم و با تصمیمی اشتباه، فریب دوست قدیمی‌اش را خوردم. باور کنید نمی‌خواستم تن به این رابطه کثیف بدهم ولی وقتی تعریف و تمجیدهای دوست همسرم در مورد تیپ و قیافه و وقار و شخصیتم را باحرف‌های تحقیرآمیز سمانه مقایسه می‌کردم حرصم در می‌آمد و مصمم شدم انتقام احمقانه‌ای از همسرم بگیرم.

مرد جوان افزود: پدرم کارمند ساده‌ای بود که پس از ۳۰ سال خدمت صادقانه بازنشسته شد و هنوز هم با ۶۸ سال سن کار می‌کند تا یک لقمه نان حلال سر سفره‌اش بگذارد. او با هر رنج و بدبختی که بود هزینه‌های دانشگاه مرا جور کرد و موفق شدم تا مقطع فوق لیسانس تحصیل کنم. خوشبختانه با نذر و نیازهای مادرم شغل آبرومندانه‌ای نیز برایم درست شد.

حدود ۲ سال قبل از طریق یکی از همکارانم با دختر خواهرش که خانواده ثروتمندی دارد آشنا شدم. من با وجود مخالفت پدر و مادرم به خواستگاری سمانه رفتم و خانواده او که به گفته خودشان دنبال فرد تحصیلکرده و سالمی می‌گشتند با این ازدواج موافقت کردند اما همسرم خودش را یک سر و گردن بالا‌تر می‌دید و دختر بسیار لوس و ننری بود. او از‌‌ همان روز اول من و خانواده‌ام را مسخره می‌کرد و ما در مورد رفت و آمد‌ها، دوستانش و نوع پوشش و حجاب او با هم اختلافاتی پیدا کردیم.

متاسفانه سمانه مرا درک نمی‌کرد و با مقایسه‌های بی‌جا و برخوردهای سرد و بی‌مهر او کم کم از زندگی‌ام دور شدم و فریب نگاه شیطانی یکی از دوستانش را خوردم که هر روز با وضعیتی زننده میهمان ناخوانده خانه ما بود. نمی‌خواستم این طوری بشود ولی با این تصور غلط که همسرم باید مرا ببیند و خودی نشان بدهم شرمسار و سرافکنده شدم. اشتباه من این بود که در انتخاب همسر فقط به معیار پول و ثروت خانواده سمانه توجه داشتم.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
از اینکه این سایت را جهت تماشا انتخاب کردید بی نهایت از شما ممنونیم.لطفا برای اعتلای سایت ما رو از نظراتتون محروم نکنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 869
  • کل نظرات : 369
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 49
  • آی پی دیروز : 410
  • بازدید امروز : 590
  • باردید دیروز : 1,245
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 590
  • بازدید ماه : 7,497
  • بازدید سال : 34,689
  • بازدید کلی : 1,965,779
  • کدهای اختصاصی