دوران نامزدی روزهای خوشی است . روزهایی سرشار از دروغهای بامزه و شاخدار. عجیب و غریب . ایده آل گرایی به تمام معنا . دختر و پسرهای جوانی که دست در دست هم و آرام قدم می زنند . مغازله های دوست داشتنی و رویاهایی گرم و شیرین . زندگی واقعی اما روی دیگری دارد . روزمرگی ها انسان را از روزهای خوب ابتدای ازدواج دور می کند . زندگی مشترک و کار وتلاش فرصتی برای دل دادن و قلوه گرفتن باقی نمی گذارد . اکثر زوجها چند سال پس از ازدواج از داستان دوران خوش نامزدی می گویند و از تغییر رفتار همسر خود گله می کنند . اما داستان این تغییرات چیست ؟
روزهای خوش ابتدای ازدواج و آشنایی اکثر ما فارغ از مشکلات روزمره به عشق پناه می آوریم و دست در دست یار گل می گوئیم و گل می شنویم . در این مدت فکر مشکلات زندگی کمتر سراغ ما می آید و با واقعیات کمتر رو برو هستیم . آنچه ما را دل خوش می کند حرفهای ایده آل گرای همسر آینده است و حول حلیم !
پس از ورود به جریانات واقعی زندگی همسران با واقعیات زندگی مشترک روبرو می شوند . آنچه وجود دارد نه آنچه که می خواستند . این واقعیات در بیشتر موارد خوشایند نیست . می دانید چرا ؟
چون در دوران آشنایی ما به همسر خود چهره ی مطلوبش را نمایش می دهیم و سعی در جلب نظر او به هر صورت ممکن داریم . این باعث می شود اونیز همین رفتار را در مقابل ما پیش بگیرد و این همان ناگفته های قبل از ازدواج است .
شما هیچ وقت در مقابل نامزدتان آروغ نمی زنید ! او هم حتی در فکرش نمی کنجد شما چنین رفتاری را بکنید . اما یکروز جمعه بعد از خوردن نهار ناگهان این کار را می کنید . همسر جان اینجا یک چشم غره میرود و شما هم می خندید. ممکن است داستان همینجا تمام شود . ولی دردل او نقطه ی کوچکی ایجاد شده . غذا تمام است . پشتی را بر میدارید و کنترل تلویزیون را . کف دست چپ را با حالتی که پشتی زیر بغلتان باشد زیر سرتان می گذارید و یک پایتان را نیمه دراز می کنید و پای موافق دستی که کنترل تلویزیون را دارد از زانو خم می کنید و کف آن را روی زمین می گذارید . سفره کماکان پهن است . و همسر جان این بار از شما نمی گذرد . حرفی خواهد زد و اگر دلتان خواست بلند می شوید و تلویزیون و درازکشیدن را خاتمه می دهید .
در غیر این صورت موفق شدید ! شما استارت یک هفته مجادله را زده اید .
هفته ای که در آن روی دیگر سکه ی همسرتان را خواهید دید . نگران نباشید شما هم آن روی سکه را نشان بدهید . زندگی مشترک بالا و پائین زیاد دارد. اما آشتی بعد از این همه دعوا لذت بسیار زیادی خواهد داشت . البته سعی کنید دراین هفته خسارات مادی کمتری بزنید . درب یخچال را کمتر محکم بکوبید . موقع نشستن روی مبل خودتان را تا آخرین حد ممکن دراز کنید . از کارهای معمولی خانه هم شانه خالی کنید . کاملا بی تفاوت به حاضر نبودن غذا می توانید حاضری درست کنید . البته با ریخت و پاش بسیار و همراه با گوش کردن موسیقی . بعدهم که غذا آماده شد علیرغم آنکه با همسرتان قهر هستید به او تعارف مختصری بکنید . مثلا با این جمله : "نمی خوری ؟" همسرتان احمق نیست و قطعا در غذای مزخرفی که پخته اید با شما شریک نخواهد شد . اما بااین جمله اورا کیش و مات کرده اید . یعنی به او گفته اید کار مهمی در خانه ندارد . غذا پختن آنقدرها هم سخت نیست چرا که شما از پختن این غذا لذت برده اید . همه ی آنچه پختید را بخورید و ظرفها را کثیف در ظرفشویی بگذارید . مهم نیست او حتما آنها را نمی شوید . پس راحت باشید .
آشتی کردن را خودتان تجربه کنید. به هر بهانه ای که دلتان خواست . از دوست بودن با همسرتان لذت ببرید .
قهر هم لذت خودش رادارد . از هر دو لذت ببرید . بعد ازآشتی لذت دوران نامزدی در انتظار شماست .