هایده و مهستی، صدای رسای دو خواهر
گرایش به عناصر عامیانه در خوانندگان سنتی، البته شدت و ضعف داشت.
خیلی از آنها در رادیو و تلویزیون میکوشیدند وابسته به سنت باقی بمانند، ولی پایشان به محافل عمومی و کابارهها که باز میشد، برای جلب نظر جمع شنوندگان و از این راه تامین رضایت خاطر کابارهداران قید و بندهای سنتی را میگسستند و ترانههایی آغشته به موسیقی و شعر عامیانه میخواندند.
در نخستین سالهای دههی ۵۰ دو خواهر خواننده به نامهای «مهستی» و «هایده» یکی پس از دیگری به جمع اینگونه خوانندگان پیوستند.
اگر چه کار را با آهنگسازان برجستهی سنتی آغاز کرده بودند و حتا در برنامهی گلها میخواندند، به زودی زیر تاثیر خواست انبوه مردم به شیوههای عامیانهی کابارهای روی آوردند.
نجاتدهندهی آن دو، صدای رسایشان بود. البته در این میان هایده، صدای ناب و استثنایی و استعداد وافر در فراگیری داشت. شاید بتوان گفت صدایی در رسایی چون قمر و در شفافیت زلالتر از او.
عامیانههای او نیز به یاری صدا و اندام درشت، فاخر از کار در میآمد.
علی تجویدی کاشف هایده بود و انوشیروان روحانی و جهانبخش پازوکی آهنگسازان دیگری بودند که با او همکاریهای نزدیک داشتند.
مهستی اگر چه در توانایی آواز و ترانهخوانی به پای همشیرهاش نمیرسید، ولی او نیز در قلمرو موسیقی سنتی با گرایش عامیانه جایی برای خود باز کرد.کاشف و نخستین پرورندهی او، پرویز یاحقی است.
پس از آن بیشترین همکاریها را با محمد حیدری و جهانبخش پازوکی داشت.
نقش هایده و مهستی به ویژه از آن جهت اهمیت پیدا میکند که هر دو پیش و پس از انقلاب به ترتیب در ایران و بیرون از آن شهرتی فراگیر برای خود فراهم آوردند و هر دو نیز شوربختانه دور از خانهی پدری در غربت چشم از جهان فرو بستند.