loading...
مجله اینترنتی پرنیان
پرنیان بازدید : 307 پنجشنبه 23 دی 1389 نظرات (0)

يكي از تيره‌هاي مهم آريايي كه پس از ورود به ايران موفق به تشكيل حكومت شدند پارسها بودند. از اواسط دوره مادها از خاندان پارسي به عنوان خانداني قدرتمند در منابع ياد شده است. آخرين پادشاه ماد، آسيتاگ، مجبور به جنگ ‌با يكي از سران پارسي‌ها به نام كوروش شد. از شواهد چنين ‌برمي‌آ‌‌يد كه كوروش با آستياگ نسبت خويشي داشته است. در جنگ بين طرفين پادشاه ماد شكست خورده و كوروش با پيروزي ‌بر آستياگ موفق شد حكومت جديدي را ‌كه درتاريخ از آن به نام هخامنشيان ياد مي‌شود، تأسيس كند. نخستين پايتخت هخامنشيان شهر پاسارگاد بود. كوروش پاسارگاد را به محلي آباد و معتبر تبديل كرد. اما پس از مرگ كوروش و مشكلاتي كه در امرحكومتي بوجود آمد از اهميت اين شهر كاسته شد تا اينكه داريوش اول به پادشاهي رسيد.

داريوش بر آن شد تا پايتختي بزرگ و با شكوه بوجود آورد. و از آنجاكه پارس براي هخامنشيان سرزمين مهم و در حكم سرزمين مادري محسوب مي‌شد در نتيجه وي پايتخت خود را در دامنه‌ي كوه رحمت مشرف بر جلگه وسيع و پهناور مرودشت كه داراي پيشينه تاريخي و تمدنهاي كهن بود، قرار داد. تخت‌جمشيد در واقع يك پايتخت و كاخ تشريفاتي بوده كه تنها براي اجراي مراسمي خاص از جمله مراسم مهم و ملي نوروز يا اقامت‌هاي موقت از آن استفاده مي‌شد.

هخامنشيان بقيه سال را در شهر باستاني هگمتانه پايتخت قديم پادشاهان ماد (درتابستان) و در شوش پايتخت قديم تمدن ايلام (در زمستان) به سر مي‌‌بردند.

پس از داريوش ديگر پادشاهان هخامنشي نيز بر بنايي كه ساخت آن را داريوش آغاز كرده بود، ساختمانهاي جديدي افزودند در نتيجه ساخت تخت‌ جمشيد از ابتدا نزديك به 150 سال به طول انجاميد.

ساختمان اصلي كاخ‌ها بر روي صفه‌اي سنگي ساخته‌ شد اين كاخ‌ها را از سه طرف شمال، جنوب و مغرب ديواري بزرگ از سنگهاي عظيم بر روي هم انباشته احاطه مي‌كرد. در خارج از صفه تا حدود نيم كيلومتر دو‌ر‌‌‌‌تر از ديوار سنگي، ساختمانهايي براي درباريان، وزرا و مشاورين احداث شده بود.

وسعت تمام ساختمانهاي روي صفه در حدود 135 هزار متر مربع است. از اين‌ ساختمانها قسمتهايي كه مربوط به بارعام، پذيرائيهاي رسمي و شرفيابي نمايندگان كشورها و برگزاري جشن‌هاي‌ مذهبي بوده وسعت زياد داشته، در‌هاي ورودي آنها عريض بودند از جمله اين كاخ‌ها بايد از كاخ آپادانا و تالار صدستون نام برد. ديگر ساختمانها كه براي سكونت شاه، وليعهد، ملكه و خاندان سلطنتي و همچنين دفتر و جايگاه نگهبانان بوده كوچكتر بود.

مهمترين آثار و ابنيه‌اي كه در شهر پارسه معروف به تخت‌جمشيد بنا شده بدين شرح است:

پلكانهاي بزرگ ورودي

راه ورود به بالاي صفه توسط دو رديف پلكانهاي بزرگ دو طرفي كه از سنگ‌هاي بزرگ ساخته شده مي‌باشد. تعداد اين پلكانها در هرطرف 110 عدد و هر چهار يا پنج پله از يك سنگ يكپارچه بزرگ و عريضي تشكيل يافته است. كنار پلكانها معجر سنگي زيبايي اقتباس گرفته از زيگورات‌ هاي سومري وجود دارد كه بلندي هر كدام از آنها 75 سانتيمتر مي‌باشد.

 

دروازه ملل

اولين بنا بر روي صفه در فاصله 20 متري پلكان ورودي، تالاري مي باشد كه بيش از 600 متر مربع‌ مساحت دارد. سقف اين تالار بر روي چهار ستون قرار داشته كه اينك دو ستون آن باقي مانده است. درون اين تالار سكوهاي سنگي در چهار طرف تعبيه شده است كه محل نشستن مهمانان بوده است.

براي ورود به كاخ آپادانا مهمانان ابتدا در اين تالار به انتظار مي‌نشستند و از آنجا كه اين افراد از ملتهاي مختلفي بودند به اين تالار دروازه ملل يا تالار انتظار گفته مي‌شود. تالار داراي سه درب ورودي و خروجي پهن است كه دو ديوار سنگي‌در‌ درگاه غربي و شرقي به صورت نقش برجسته نمايان مي‌شود. نقش اين دو درگاه به شكل موجودات اساطيري مي‌باشد.

 

کاخ آپادانا

مهمترين كاخ تخت‌جمشيد از لحاظ وسعت، ارتفاع و هنرهايي كه در قسمتهاي مختلف آن به كار رفته كاخ آپادانا مي‌باشد. كاخ آپادانا در قسمت مرتفعي از صفه تخت‌جمشيد واقع شده و مشرف به جلگه وسيع و زيباي مرودشت مي‌باشد. در برگزاري جشن‌هاي ملي و پذيرايي‌هاي رسمي از اين كاخ استفاده مي‌شد.

تالار مركزي كاخ 3600 متر مربع مساحت داشته و در آن36 ستون سنگي قطور به ارتفاع 18 متر قرار داشته و در سه جهت شرقي، ‌غربي و شمالي كاخ سه ايوان هم سطح با كاخ اصلي هر كدام با 12 ستون وجود داشته است بنابراين در مجموع كاخ آپادانا داراي 72 ستون بوده است. تنها ضلع جنوبي كاخ بجاي ايوان، اتاقهاي كوچك و راهروهايي وجود داشته كه احتمالاً براي نگهبانان كاخ و مسئولين تشريفات مورد استفاده قرار مي‌گرفت.

يكي از زيباترين قسمتهاي كاخ آپادانا دو رديف پلكانهاي بزرگ در ضلع شمالي و شرقي اين كاخ مي‌باشد. از آنجا كه پلكان ضلع شرقي براي مدتها زير خاك مانده بود، تقريباً ‌سالم بجاي مانده است اما ضلع شمالي‌ صدمه زيادي ديده است. نقش برجسته‌هاي پلكانهاي كاخ آپادانا زيباترين نقش برجسته‌هاي تخت‌جمشيد مي‌باشد. اين نقوش‌‌‌ نماينده‌گان 23 كشور و استانهاي تحت قلمرو شاهنشاهي هخامنشي را نشان مي‌دهد و هركدام از اين نمايندگان هدايايي را كه مخصوص سرزمين آنها مي‌باشد به حضور شاه عرضه مي‌دارند.

نوع هدايا، لباس نمايندگان، چهره افراد و تصاوير ديگر در اين نقش برجسته‌ها به زيبايي هرچه تمامتر نمايان شده ست.

سر ستونهاي ايوان شرقي همگي با مجسمه‌هاي شير دوسرتزئين يافته بودند. و سر ستونهاي ايوان غربي را گاوهاي دوسر شكل مي‌دادند.

 

كاخ صد ستون

اين كاخ به عنوان بزرگترين كاخ پذيرائي تخت‌جمشيد به حساب مي‌‌آيد. كاخ صد ستون به دستور خشايارشا ساخته شد و به دليل داشتن صد ستون سنگي به اين نام معروف شده است. هر كدام از اين ستونها 12 متر ارتفاع دارد.

اين كاخ در جانب شرقي كاخ آپادانا قرار دارد و داراي هشت درگاه ورودي و خروجي است. از ديدنيهاي اين كاخ نقوش حجاري شده‌ي درگاهها مي‌باشد اين نقش برجسته‌هاي در درگاه جنوبي شامل تخت شاهنشاهي است كه بر دست 28 نفر از نمايندگان ملل تابعه امپراتوري هخامنشيان قرار گرفته است. در بالاي تصوير و در پشت سر شاه يك نفر خدمتگزار مخصوص ديده مي‌شود. بر درگاه‌هاي شرقي و غربي نيز نقوشي با مضمون نبرد پادشاه با حيوان افسانه‌اي نقر گرديده است.

در سمت شرقي كاخ صد ستون ديوارهاي خشتي وجود دارد كه به احتمال زياد محلي براي نگهداري ارابه‌ها و اسبهاي سلطنتي بوده است. همچنين در قسمت خارجي تالار صد ستون اتاقهاي كوچكي مربوط به نگهبانان كاخ و مستخدمين قرار داشته است.

 

كاخ مركزي

از ديگر كاخهاي تخت‌جمشيد، كاخ چهار‌گوش ديگري است كه در گوشه‌ي جنوب شرقي كاخ آپادانا واقع شده است. به دليل موقعيت اين كاخ و قرار گرفتن در وسط ديگر ساختمانهاي تخت‌جمشيد، به كاخ مركزي معروف شده است.

كاخ مركزي شامل دو ايوان ستون‌دار در شمال و جنوب بوده است. در اطراف اين ايوانها، سكوهايي از سنگ ساخته بودند. اين كاخ سه درب نسبتاً بزرگ داشت و نقوشي همانند نقش برجسته‌هاي درگاه كاخ صد ستون بر اين درگاه‌ها نقر كرده بودند. از تزئينات جالب توجه كاخ مركزي پلكانهاي بزرگ جانب شمالي كاخ مركزي به حياط مقابل كاخ آپادانا مربوط مي‌شود.

ايوانهاي شمالي و جنوبي كاخ مركزي با سرستونهايي به شكل سر انسان و تنه‌ي حيوان تزئين يافته بود.

 

تچر

اين كاخ در سمت جنوب آپادانا واقع شده است و بر اساس يكي از كتيبه‌هاي آن‌ كاخ كه كلمه تچر در آن آمده است، به تچر معروف شده است. دريچه‌هاي اين كاخ بر عكس ديگر كاخهاي تخت‌جمشيد به سمت تابش آفتاب است و به همين جهت احتمال داردكه كاخي زمستاني بوده باشد. اين كاخ را كاخ خصوصي داريوش اول مي‌دانند.

راه ورود به كاخ داريوش دو دريف پلكان جنوبي و غربي بود. در ساختن اين كاخ از سنگهاي صيقلي استفاده شده است و به همين جهت به آن تالار آئينه نيز مي‌گويند.

در ايوان جنوبي اين كاخ كتيبه‌اي به سه زبان پارسي، ايلامي و بابلي وجود دارد كه ساختن اين كاخ را به داريوش اول و كامل كردن تزئينات آن را به خشايار شا نسبت مي‌دهند.

نقش برجسته‌هاي اين كاخ نيز همانند ديگر نقوش كاخهاي تخت‌جمشيد از زيبايي و ظرافت خاصي برخودار است. اين نقوش بر ديوار پلكانهاي ورودي اشخاصي را در حال اهداي هدايايي از قبيل بز كوهي و آهو و... نشان مي‌دهد.

كتيبه‌هاي كوتاه متعددي به خط ميخي در حاشيه‌ي بالاي دريچه‌ها و طاقچه‌هاي اين كاخ وجود دارد كه نام داريوش در بيشتر آنها به چشم مي‌‌‌خورد. با مشاهده بقايايي از گچ در كف اتاقهاي شمالي كاخ تچر معلوم مي‌شود كه كف اين كاخ با گچ فرش بوده است.

بر سنگهاي اين كاخ كتيبه‌هايي از پادشاهان بعدي ايران همچون شاپور دوم‌ ساساني، عضد الدوله‌ ديلمي، ناصر الدين‌ شاه‌ قاجار و... حك شده است.

 

کاخ هديش

هديش كاخ اختصاصي خشايار شاه است و در كتيبه‌هايي كه در اين كاخ وجود دارد نام هديش آمده است.

كاخ هديش در بلندترين قسمت صفه تخت جمشيد قرار دارد و شامل تالاري مركزي با 36ستون و ايواني شمالي با 12‌ ستون و يك ايوان در جنوب همراه با تعدادي اتاقهاي كوچك در شرق و غرب،‌ مي‌شود.

بر درگاه ورودي كاخ نقش خشايار شاه همراه با خدمه‌اش ديده مي‌شود. از ويژگيهاي منحصر به فرد اين كاخ نقش برجسته‌هاي درون پنجره‌هاست كه در ديگر كاخها به چشم نمي‌‌‌خورد. دراين تصاوير هديه آوراني نقش گرديده است.

در زير اين كاخ مجراي زيرزميني وجود داشت و آب پشت بام اين كاخ بوسيله آن به آبروهاي اصلي تخت‌جمشيد انتقال داده مي‌شد.

 

حرمسرا

درجنوب كاخ هديش ساختمانهايي از خشت وجود دارد كه به حرمسرا (اندروني) معروف است. اين مكان به احتمال زياد محل سكونت بانوان سلطنتي بوده است.

طرح نقشه ساختمان حرمسرا تا اندازه‌اي به تالار مركزي كاخ تچر شباهت دارد. در قسمتهاي جنوبي اين بنا كتيبه‌اي متعلق به خشايار شاه پيدا شده كه به سلطنت رسيدن خشايار شاه را مطرح مي‌كند.

امروزه اين ساختمان به موزه تخت‌جمشيد تبديل شده است و بسياري از آثار كشف شده در تخت‌جمشيد در اين قسمت نگهداري مي‌شود.

 

خزانه‌ي‌ داريوش

در دامنه‌ي كوه رحمت و در جانب شرقي صفه‌ي تخت‌جمشيد بناهاي خشتي موسوم به خزانه‌ي داريوش قرارگرفته است.

اين ساختمان به دليل پيدا شدن تعدادي ظروف سنگي مرمري و اشياء تجملي، خزانه ناميده شده است.

خزانه‌ي‌ داريوش از دو تالار بزرگ با ستونهاي چوبي تشكيل شده بود. تعداد ستونهاي هر تالار به 100 مي‌رسيد و اتاقها، راهروها و ايوانهاي ساختمان خزانه همه از خشت ساخته شده بود و در كف آستانه‌ي‌ درها و زير ستونها از سنگهاي صيقلي استفاده شده بود. خياباني با عرض 5/5 متر چهار طرف ساختمان خزانه را احاطه كرده است از ديگر بناها و آثار مهم تخت‌جمشيد مي‌توان از جايگاه نگهبانان در دامنه‌ي كوه رحمت، چاه سنگي در سينه كوه رحمت و ساختمانهاي خشتي روي ديوار شمالي كه از آن بعنوان دبيرخانه شاهي استفاده مي‌شد، ياد كرد.

 

آرامگاه پادشاهان هخامنشي

در سينه‌ي كوه رحمت دو قبر از دو پادشاه آخر هخامنشي، (اردشير دوم و اردشير سوم) مشاهده مي‌شود. در امتداد همين مقابر درسمت راست به فاصله حدود100 متر آرامگاه ديگري قرار دارد كه ناتمام مانده است و به آخرين پادشاه هخامنشي داريوش سوم تعلق دارد.

نماي خارجي و نوع ساختمان و نقوش آن دقيقاً مانند آرامگاههاي پادشاهان هخامنشي در نقش رستم مي‌باشد.

در خارج از صفه‌ي تخت‌جمشيد نيز ساختمانهايي وجود داشته كه اينك از آنها تقريباً هيچ بنائي بجاي نمانده است اما آثار تزئيني زيادي بدست آمده كه تعدادي از آنها در موزه‌ي تخت‌جمشيد و مابقي در موزه‌ي ايران باستان و ديگر موزه‌هاي معروف مي‌باشد.

در پايان شعری از فریدون مشیری را تقدیمتان میکنم که با اين حال و هوا سخت مناسبت دارد.

فریدون مشیری،سالها پیش،هنگام بازدید از تخت جمشید و مشاهده سرستونهای فرو افتاده و تصرفاتی که اشخاص مختلف برای زدودن یا افزودن نقوش دیگر در تخت جمشید انجام داده بودند،در قطعه ای به نام عقاب بر خاک می گوید:

ای عقاب در افتاده برخاک

شهپرت گرچه بسته است،باز است

ای همای پر افشانده بر سنگ

بال های تو در اهتزاز است

گرچه دشمن به زیرت فکنده ست

جای تو همچنان بر فراز است

مهر تو در دل ما فزون باد

تخت جمشید!

تاج تاریخ!

ای فروغ به ظلمت نشسته

ای شکوه به هم درشکسته

گرچه روی تو را می خراشند

گرچه نام تو را می تراشند

تا جهان باقی است و مهر باقی است

آسمانی تر از نام خورشید

نام پاک تو خواهد درخشید

 

پارسه

هخامنشيان عادت باستاني كوچ كردن را فراموش نكردند، و معمولاً همه سال را در يك جا به سر نمي‌بردند، بلكه بر حسب اقتضاي آب‌و‌هوا، هر فصلي را در يكي از پايتخت‌هاي خود سر مي‌كردند. در فصل سرما، در بابل و شوش اقامت داشتند، و در فصل خنكي هوا به همدان مي‌رفتند كه در دامنه كوه الوند افتاده بود و هواي لطيف و تازه و خنك داشت. اين سه شهر «پايتخت» به معني اداري و سياسي و اقتصادي بودند، اما دو شهر ديگر هم بودند كه «پايتخت آئينيِ» هخامنشيان بشمار مي‌رفتند، يكي پاسارگاد كه در آن‌جا آيين و تشريفات تاجگذاري شاهان هخامنشي برگزار مي‌شد، و ديگري «پارْسَهْ» كه براي پاره‌اي تشريفات ديگر به كار مي‌آمد. اين دو شهر «زادگاه» و «پرورشگاه» و به اصطلاح «گهواره» پارسيان به شمار مي‌رفت، و گور بزرگان و نام‌آوران آنان در آن‌جا بود و اهميت ويژه‌اي داشتند؛ به عبارت ديگر، اين‌ها مراكز مذهبي ايرانيان هخامنشي بودند، مانند اورشليم و واتيكان، كه نظر به اهميت آييني خود، مركز ثقل بسياري از حوادث بوده‌اند. البته از اين دو تخت‌جمشيد بيش‌تر اهميت داشته است و به همين دليل، اسكندر مقدوني آن را به عمد آتش زد تا گهواره و تكيه‌گاه دولت هخامنشي را از ميان ببرد و به ايرانيان بفهماند كه ديگر دوره فرمانروايي آنان به سر آمده است.

نام اصلي اين شهر پارْسَهْ بوده است كه از نام قوم پارسي آمده است و آنها ايالت خود را هم به همان نام پارس مي‌خواندند. پارسه به همين صورت در سنگ نوشته خشيارشا بر جرز درگاهاي «دروازه همه ملل» نوشته شده است، و در لوحه‌هاي عيلامي مكشوفه از خزانه و باروي تخت‌جمشيد هم آمده است. يونانيان از اين شهر بسيار كم آگاهي داشته‌اند، به دليل اين كه پايتخت اداري نبوده است، و در جريان‌هاي تاريخ سياسي، كه مورد نظر يونانيان بوده، قرار نمي‌گرفته. به علاوه، احتمال دارد كه به خاطر احترام ملي و آئيني شهر پارسه، خارجيان مجاز نبوده‌اند به مكان‌هاي مذهبي رفت‌‌ وآمد كنند و در باب آن آگاهي‌هايي به دست آورند؛ همچنان كه تا پايان دوره قاجار، سياحان اروپايي كم‌تر مي‌توانستند در باب مشاهد و امام‌زاده‌هاي ايراني تحقيق كنند. بعضي گمان كرده‌اند كه در برخي از نوشته‌هاي يوناني از پارسه به صورت پارسيان persai و يا شهر پارسيان Persia نام رفته است، اما اين گمان مبناي استواري ندارد.

 

پِرْسِهْ پُليْس

نام مشهور غربي تخت‌جمشيد ، يعني پِرْسِهْ پُليْس (Perse Polis) ريشه غريبي دارد. در زبان يوناني، پْرسهْ‌پُليْس و يا صورت شاعرانه آن پِرْسِپ‌ْتوُليْس Persep tolis لقبي است براي آِتِنه، الهه خرد و صنعت و جنگ، و «ويران‌كننده شهرها» معني مي دهد.اين لقب را آشيل، شاعر يوناني سده پنجم ق.م. در چكامه مربوطه به پارسيان، به حالت تجنيس و بازي با الفاظ، در مورد «شهر پارسيان» به كار برده است (سُوكنامه پارسيان، بيت 65). اين ترجمه نادرست عمدي، به صورت ساده‌‌ترش، يعني پرسه پليس، در كتب غربي رايج گشته و از آن‌جا به مردم امروزي رسيده است. خود ايرانيان نام «پارسه» را چند قرن پس از برافتادنش فراموش كردند چون كتيبه‌ها را ديگر نمي‌توانستند بخوانند و در دوره ساساني آن را «صدستون» مي‌خواندند. البته مقصود از اين نام، تنها كاخ صدستون نبوده است، بلكه همه بناهاي روي صفه را بدان اسم مي‌شناخته‌اند. در دوره‌هاي بعد، در خاطر ه مردم فارس، «صدستون» به «چهل‌ستون» و «چهل‌منار» تبديل شد. جُزَفا باربارو، از نخستين اروپايياني كه اين آثار را ديده است (سال 1474 ميلادي)، آن را ِچْل‌‌مِنار (چهل‌منُار) خوانده است. (3) پس از برافتادن هخامنشيان خط و زبان آنها نيز بتدريج نامفهوم شد و تاريخ آنان از ياد ايرانيان برفت، و خاطره‌‌ شان با ياد پادشاهان افسانه‌اي پيشدادي و نيمه تاريخي كياني درهم آميخت، و بناي شكوهمند پارسه را كار جمشيد پادشاه افسانه‌اي كه ساختمان‌هاي پرشكوه و شگرف را به او نسبت مي‌دادند دانستند و كم‌كم اين نام افسانه‌اي را بر آن بنا نهادند.

 

کاربرد بناهای تخت‌جمشيد

تخت‌جمشيد در دل استان فارس، يعني ميهن هخامنشيان، بنا شده است. داريوش بزرگ در حدود 518 ق.م. صخره بزرگي را در حدود شمال غرب كوه مهر (= كوه رحمت) برگزيد تا كوشك شاهانه‌اي بر روي آن بنا نهد، وي و پسرش خشيارشا، و پسرزاده‌اش اردشير يكم، بناهاي با شكوه تخت‌جمشيد را بر آن‌جا بنا كردند. بر اين نكته بايد تأكيد كرد كه هدف داريوش بزرگ از ساختن اين كوشك در سرزمين فارس، ساختن يك پايتخت اداري و سياسي نبوده، زيرا كه اين مكان از مركز دولت دور بوده، بلكه مي‌خواسته است مركزي براي تشريقات ايراني درست كند. ارنست هرتسفلد Ernst Herzfeld كه در سالهاي 1930 در تخت‌جمشيد حفاري مي‌كرد، گفته است: «چنان مي‌نمايد كه تخت‌جمشيد جايي بوده است كه به علت‌هاي تاريخي و علايقي ريشه‌دار در زادگاه دودمان هخامنشي ساخته شده و نگهباني گشته و تنها در مواقع برگزاري مراسم و تشريفاتي خاص از آن استفاده مي‌شده است» بسياري از محققان معتقدند كه تخت‌جمشيد تنها براي برگزاري جشن نوروز، كه هم عيدي شاهي و هم جشني ديني و هم آييني ملي بود، به كار مي‌رفت. استاد و. لنتس W. Lentz استدلال كرده است كه داريوش بزرگ جايگاه و جهات اين كوشك را بر طبق محاسبات نجومي ساخته است و محور تابش خورشيد به هنگام دميدن، در روزهاي معيني از سال با محورهاي عرضي و طولي تخت‌جمشيد رابطه مي‌يابد. از سوي ديگر كارل نيلندر Carl Nylanderمعتقد است كه شواهدي براي برگزاري جشن نوروز در تخت‌جمشيد در دست نيست و كالمير Peter Calmeyer نقوش تخت‌جمشيد و متون يوناني را مقايسه كرده و به همان نتيجه رسيده است. عده‌اي هم با توجه به اسناد ديواني و كاربرد برخي از بناها (مثلاً حرمسرا) و وسعت كاخ‌ها وهزينه گزافي كه بر سر ساخت آن‌ها به كار رفته است، تخت‌جمشيد را مركزي سياسي و ادراي و بازرگاني مي‌دانند كه تناسبي با آيين‌هاي مذهبي نداشته است. اما حقيقت آن است كه اسناد ديواني، هزينه‌هاي كارگري و سازندگي و نقش‌تراشي و نيز رفت‌و‌آمدهاي پيك‌ها و مأموران دولتي در تخت‌جمشيد همه به زماني تعلق دارند كه داريوش و خشيارشا و اردشير آن‌جا را بنا مي‌كرده‌اند يعني فعاليت ساختماني در آنجا زياد بوده است. وجود جشن نوروز در زمان هخامنشي هم از شواهدي ثابت مي‌شود (مثلاً وجود جشن مهرگان، زيرا كه در نوروز درست آغاز سال و در مهرگان درست ميانه سال را جشن مي‌گرفته‌اند، ايجاد تقويم اوستايي، كه شامل جشن‌ها منجمله نوروز مي‌بوده‌ ـ در دوره هخامنشي و نيز وجود دعاي مخصوص زرتشتي بسيار كهن براي نوروز، كه با اعتقادات هخامنشيان پيوند ناگسستني دارد). از سوي ديگر در زمان ساساني نيز با آن‌‌‌كه استخر‌ـ جانشين پارسه‌ـ محل اصلي ساسانيان و جايگاه مذهبي و برگزاري آيين‌هاي دولتي (مثلاً تاجگذاري) بود، هيچ ‌گونه مركزيت سياسي نداشت. با اين دلايل جشن ما هنوز نظريه آييني‌ بودن تخت‌جمشيد را مرجح مي‌دانيم.

صفّه‌ پارسه

تخت‌جمشيد بر روي صفّه‌اي بنا شده است كه كمي بيشتر از يكصدوبيست‌ وپنج‌هزار متر مربع وسعت دارد. خود صفه برفراز و متكي به صخره‌اي است كه از سمت شرق پشت به كوه‌ مهر (= كوه رحمت) داده است و از شمال و جنوب و مغرب در درون جلگه مرودشت پيش رفته و شكل آن را مي‌توان يك چهار ضلعي دانست كه ابعاد آن تقريباً چنين است: 455 متر در جبهه غربي، 300 متر در طرف شمالي، 430 متر در سوي شرقي و 390 متر در سمت جنوبي كتيبه برزگ داريوش بر ديوار جبهه جنوبي تخت، صريحاً گواهي مي‌دهد كه در اين مكان هيچ بنايي قبل از وي موجود نبوده است.

كارهاي ساختماني تخت‌جمشيد بفرمان داريوش بزرگ در حدود 518 ق.م آغاز شد. اول از همه مي‌بايست اين تخت بسيار بزرگ را براي برآوردن كوشك شاهي آماده سازند: بخش بزرگي از يك دامنه نامنظم سنگي را مطابق نقشه معماران، تا ارتفاع معيني كه مورد نظرشان بود، تراشيدند و كوتاه و صاف كردند و گوديها را با خاك و تخته‌سنگ‌هاي گران انباشتند، و قسمتي از نماي صفه را از صخره طبيعي تراشيدند و بخشي ديگر را با تخته‌سنگ‌هاي كثيرالاضلاع كوه پيكري كه بدون ملاط بر هم گذاشتند برآوردند و براي آن‌كه اين سنگ‌هاي بزرگ بر هم استوار بمانند آن‌ها را با بست‌هاي دم چلچله‌اي آهني به هم پيوستند و روي بست‌ها را با سرب پوشانيدند (اين بست‌هاي فلزي را دزدان و سنگ‌ربايان كنده و برده‌اند؛ تنها تعداد كمي از آن‌ها را بر جاي مانده‌اند). اين تخته سنگ‌ها يا از سنگ آهكي خاكستري رنگي است كه از كوه و تپه‌هاي اطراف صفه استخراج مي‌شده و يا سنگ‌هاي آهكي سياهي شبيه به مرمر است كه از كانهاي مجدآباد در 40 كيلومتري غرب تخت‌جمشيد مي‌آورده‌اند. خرده سنگ‌ها و سنگ‌هاي بي‌مصرف حاصل از تراش و تسطيح صخره را نيز به درون گودها ريختند. شايد در همين زمان بوده است كه با آب انبار بزرگ چاه مانندي در سنگ صخره و در دامنه كوه‌ مهر (= كوه رحمت) به عمق 24 متر كندند.

پس از چند سال، صاف كردن صخره طبيعي و پر كردن گودي‌ها به پايان رسيد و تخت هموار گشت. آن‌گاه شروع به برآوردن شالوده بناها كردند و در همان زمان دستگاه آب دَركُني تخت‌جمشيد را ساختند بدين معني كه در دامنه آن قسمت از كوه رحمت كه مشرف بر تخت است آبراهه‌هايي كندند و يا درست كردند، و سر اين آبراهه‌ها را در يك خندق بزرگ و پهن، كه در پشت ديوار شرقي تخت كنده بودند، گذاشتند تا آب باران كوهستان از راه آن خندق به جويبارهايي در جنوب و شمال صفه راه يابد و به دَر رَوَد. بدين‌گونه خطر ويراني بناهاي روي تخت‌ ناشي از سيلاب جاري از كوهستان از ميان رفت، اما بعدها كه اين خندق پُر شد آب باران كوهستان قسمت اعظم برج و باروي شرقي را كند و به درون محوطه كاخ‌ها ريخت و آن‌ها را انباشت، تا اين كه در هفتاد سال گذشته؛ باستان‌شناسان اين خاك‌ها را بيرون ريختند و چهره بناها را دوباره روشن ساختند. بر روي خود صفه، آبراهه‌هاي زيرزميني كنده‌اند كه از ميان حياط و كاخ‌ها مي‌گذشت و آب باران سقف‌ها از راه ناودان‌هايي كه مانند لوله بخاري و با آجر و ملاط قير در درون ديوارهاي ستبر خشتي تعبيه كرده بودند، وارد آبراهه‌هاي زيرزميني مي‌شد و از زير ديوار جنوبي به دشت و خندقي در آن جا مي‌رسيد. هنوز قسمت‌هايي از اين آبراه‌هاي زيرزميني و ناودان‌هاي درون ديوارها را در گوشه‌و‌كنار تخت‌جمشيد مي‌توان يافت. هم اكنون نيز آب باران‌هاي شديد زمستاني از اين آبراه‌ها به در مي‌رود.

برچسب ها تخت جمشید معماری ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
از اینکه این سایت را جهت تماشا انتخاب کردید بی نهایت از شما ممنونیم.لطفا برای اعتلای سایت ما رو از نظراتتون محروم نکنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 869
  • کل نظرات : 369
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 410
  • بازدید امروز : 391
  • باردید دیروز : 1,245
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 391
  • بازدید ماه : 7,298
  • بازدید سال : 34,490
  • بازدید کلی : 1,965,580
  • کدهای اختصاصی